اسلام دربارۀ اصل پذیرش دین و ایمان، استفاده از زور و اجبار را روا نمی داند و در دایرۀ وظایف و تکالیف عملی هیچ گونه سختگیری را روا نداشته و احکام را با توجه به تواناییها و مصالح انسان، جعل کرده است. ادیان دیگر و پیروان آنها را به توحید و یکتاپرستی دعوت نموده و در حد امکان در حق آنان نرمی و ملاطفت را سفارش کرده است. و البته در این امر هیچ گاه به افراط، گرایش پیدا نکرده و حق مداری و گذشت، چهرۀ خود را می نمایاند.
فلسفه آفرینش (رسیدن به کمال) ایجاب می کند که اگر انسانها با سوءاستفاده از اختیار خود در صدد گمراه ساختن دیگران برآیند و راه شناخت حق را بر آنان ببندند و باطل را با روشهای گوناگون بر آنان جلوه دهند، خداوند، خود یا بوسیلۀ فرشتگان یا پیامبران و انسانهای مؤمن با آنان برخورد کند و آنان را از این کار بازداشته و زمینة هدایت، شناخت و اختیار و کمال انسانها را فراهم سازد.
سکوت وسازشکاری های عده ای در هر زمان، به زیاد شدن ظلم و فحشاء و از بین رفتن آثار دین و تقویت یافتن فرومایگان و تضعیف افراد شایسته کمک می کند و امیدواری ها در جهت تحقق عدالت و آزادی را به یأس و نومیدی تبدیل می نماید.بی اعتنایی ها به ظلم و ستم و حق کشی هایی که در جامعه علیه افراد آگاه و محبوب خدا واقع می شود اگرچه ممکن است در کوتاه مدت به منفعت عده ای تمام شود ولی در دراز مدت، خودِ آنها را نیز خواهد گرفت. چون ستمگران هر مقدار که تقویت پیدا کنند، به فکر ازبین بردن تمام موانع موجود بر سرِ راه هوی و هوسهای خویش هستند.
چنانچه حضرت زهرا [سلام ا... علیها ]در خطبه خویش رو به انصار کرده فرمودند:«چقدر زود بود که شما به تمام ارزشها پشت پا بزنید و چه بیدرنگ در غفلت خفتید در حالیکه شما می توانستید خواسته امرا برآورده کنید و آنچه می خواهم و در نظر دارم همه را انجام دهید»
ای خسته از زمانه دمی یک نظاره کن